جدول جو
جدول جو

معنی دستا دست - جستجوی لغت در جدول جو

دستا دست
مندل رو پاک، پارچه ای که بدور سر پیچند عمامه
تصویری از دستا دست
تصویر دستا دست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پستا دست
تصویر پستا دست
مقابل پیشادست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستادست
تصویر دستادست
((دَ دَ))
معامله نقد
فرهنگ فارسی معین
ویژگی سودا و معاملۀ نقد که چیزی بخرند و پول آن را همان ساعت بدهند، پیشادست، برای مثال ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)، تن به تن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستی دستی
تصویر دستی دستی
عمداً، قصداً، بقصد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسته دسته
تصویر دسته دسته
گروه گروه
فرهنگ لغت هوشیار
چابک دست چالاک: دلیر و سخنگوی و دانش پرست به تیر و به شمشیر گستاخ دست. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست دستی
تصویر دست دستی
((دَ دَ))
سرسری، سطحی، بیهوده، بی جهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستی دستی
تصویر دستی دستی
((~. دَ))
عبث، بیهوده، عامداً، قاصداً
فرهنگ فارسی معین
چیزی که امروز بخرند و قیمت آن را چند روز دیگر پردازند نسیه مقابل پیشا دست دستادست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستادست
تصویر پستادست
پسادست، چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود، نسیه
فرهنگ فارسی عمید