- دستا دست
- مندل رو پاک، پارچه ای که بدور سر پیچند عمامه
معنی دستا دست - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مقابل پیشادست
ویژگی سودا و معاملۀ نقد که چیزی بخرند و پول آن را همان ساعت بدهند، پیشادست، برای مثال ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴) ، تن به تن
عمداً، قصداً، بقصد
گروه گروه
چابک دست چالاک: دلیر و سخنگوی و دانش پرست به تیر و به شمشیر گستاخ دست. (نظامی)
چیزی که امروز بخرند و قیمت آن را چند روز دیگر پردازند نسیه مقابل پیشا دست دستادست
پسادست، چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود، نسیه